جهاد تبیین واشکافی نکنیم!/ بررسی چرایی بازنمایی ناقص مفاهیم به کاررفته از سوی رهبر انقلاب

برای آنکه بتوانیم جهاد تبیین را به عنوان یک مفهوم نمونه عملی و اجرایی کنیم به صورتی که مردم بتوانند اثرات ملموس آن را متوجه شوند لازم است تا در وهله نخست از آنچه به آسیب‌های بازنمایی سایر مفاهیم برشماردیم، اجتناب ورزیم.

به گزارش گروه سیاسی افشاگری،حسین محمودی، روزنامه رسالت نوشت: سال‌هاست که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در کسوت رهبری، مفاهیمی را بیان می‌فرمایند تا با تحقق عینی آنها، مشکلات مردم حل شود و مردم بتوانند به آرمان‌هایشان دست یابند. مفاهیمی چون: اقتصاد مقاومتی، آتش به اختیار، تحول‌گرایی، تهاجم فرهنگی، جوان‌گرایی، غیرت‌دینی، گام دوم انقلاب، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، مقاومت و نرمش قهرمانانه؛ یک سؤال مهم وجود دارد، اکنون به همه آنچه رهبری در گذشته فرموده بودند، جامه عمل پوشانده شد؟ به نظر می‌رسد پاسخ منفی است و بزرگترین مؤید آن‌هم تکرارهایی است که رهبری در طول سال‌های مختلف داشتند. اما چرا؟ آیا اکنون که ایشان «جهاد تبیین» را مطرح کردند، بایستی این مفهوم نیز به سرانجام سایر مفاهیم گذشته دچار شود؟! در این مجال برآنیم تا به چرایی بازنمایی ناقص مفاهیم به کاررفته از سوی رهبری بپردازیم و پیشنهاداتی را برای آنکه جهاد تبیین به این سرانجام دچار نشود و مؤثر باشد، ارائه نماییم.

چرا این مفاهیم و شعارها توسط رهبری مطرح می‌شوند؟

کشور با تکثر مشکلاتی که دارد و متأثر از اقدامات دشمنان داخلی و خارجی و همچنین غفلت‌هایی که برخی مسئولین اجرایی داشته‌اند، مادام با مسائل مختلف اجتماعی مواجه است. البته برخی از این مشکلات نیز فقط مرتبط با بدنه مسئولین نیست و مردم نیز می‌توانند آن‌ها را حل و فصل نمایند. با این وجود رهبری در سال‌های مختلف مبتنی بر نظرات کارشناسان حوزه‌های مختلف و تأملات خودشان به عنوان شخصیت عالی نظام، تلاش می‌‌کنند تا مشکلات دارای اولویت کشور را حل نمایند. اما ایشان تنها به مشکلات بسنده نمی‌کنند و اگرچه برخی از مفاهیم تولید و مورد استفاده ایشان برای تبیین چنین مشکلاتی است، اما ایشان بیش از آنکه تنها به صورت سلبی مسائل را بیان نمایند، تلاش می‌کنند تا پاسخ‌هایی ایجابی برای رفع موانع موجود و حل مسائل اجتماعی، ارائه نمایند. از این رو نیز بسیاری از مفاهیم  تولیدی توسط ایشان به عنوان یک راه‌حل اساسی است که تلاش می‌شود تا با بیانش، ضمن آگاه‌سازی مسئولین و مردم به عنوان مخاطبین، انگیزه‌ای قوی را در مخاطب برانگیزاند. در واقع همه شعارهای ارائه شده توسط رهبری، کاربردی است، یعنی مبتنی بر مطالعاتی بنیادی برای حل و فصل مسائل پیشنهاد می‌شود. واضح است که بیانات ایشان جزئی نیست و تنها ایشان با بیان جامعی تلاش می‌نمایند مسئولین و مخاطبین هر بخش را متوجه مشکل یا راه‌حل نمایند.

پس از بیان مفاهیم از سوی رهبری، چه اتفاقی می‌افتد؟

شاید یکی از مهم‌ترین برهه‌هایی که هر ساله رهبری مفاهیم کاربردی خود را بیان می‌دارند، برهه نوروز باشد. ایشان همزمان با آغاز سال در ضمن بیاناتی شعار سال را انتخاب می‌کند و پس از آن در یک سخنرانی نسبت به تبیین چرایی و چیستی شعار انتخابی بر‌می‌آیند. اما به راستی پس از بیان این مفاهیم و شعارها توسط رهبری چه اتفاقی می‌افتد؟ قطعا اگر از عموم مردم سؤال شود و به صورت مشخص در خصوص شعارهای سال از آنان پرسش شود، پاسخ خواهند داد که: لگویی متناسب با شعار سال در همه شبکه‌های سیما نمایش داده می‌شود و پس از آن بنرهایی به این مناسبت در سطح شهر و ادارات نصب می‌شود. 

نهایتا آنکه مسئولین اجرایی که اصلی‌ترین مخاطبین شعارهای سال رهبری هستند، تلاش می‌کنند تا در خلال صحبت‌هایشان به آن اشاره کنند و گاهی نیز با اعداد و ارقام تلاش می‌نمایند، اهتمام خود را به شعار به نمایش درآورند.

در خصوص سایر مفاهیم نیز روند مشابهی طی می‌شود. گاهی نیز آنقدر یک مفهوم اساسی به نظر می‌رسد که برخی تلاش می‌کنند تا آثار، مؤسسات، اندیشکده‌ها، همایش‌ها و... در این خصوص رقم بزنند. اما آیا چنین اقداماتی درست است و آیا این اقدمات می‌تواند موجب اقناع افکارعمومی و بهبود مسائل اجتماعی مطرح شده از سوی رهبری گردد؟!

چه اقدامات منفی در بازنمایی مفاهیم رهبری، انجام می‌شود و توسط چه کسی؟

نمی‌توان منکر آن شد که یک گروه از مخاطبین رهبری، همیشه به صورت مؤمنانه و عاقلانه تلاش می‌کنند تا بیانات ایشان جامه عمل پوشانده شود. اما در این بخش از نگاشت حاضر، قرار است به اقدامات نادرستی که انجام می‌شود اشاره گردد. برخی از این اقدامات نادرست عبارتند از:

۱-مصادره مفاهیم به نفع خود

مفاهیم مورد استفاده از سوی رهبری برای حل مسائل اجتماعی و به نفع همه جامعه است. اما در این میان برخی سعی می‌کنند تا پس از بیانات رهبری، موقعیت را به گونه‌ای آماده سازند که گویی همه منفعتِ بیانات رهبری برای آنان است و همه آنچه رهبری فرموده است باید شامل حالشان گردد. برای مثال زمانی که رهبری در بیانات خود «جوانگرایی» را مطرح کردند، برخی تلاش کردند تا خود را جایگزین همه بدنه مدیریتی کشور کنند و از این گفته رهبری به نفع خود تعبیر می‌کردند. این در حالی بود که خود رهبری پس از مشاهده این انحراف، دوباره در صدد تبیین این گفته خویش برآمدند و فرمودند نمی‌توان بدنه با تجربه را به صورت کلی کنار گذاشت و جوانی تنها مختص به سن نیست.

این دست از اقدامات توسط برخی جناح‌ها، گروه‌های قدرت طلب و گاهی به واسطه عناصر نفوذی انجام می‌شود که در صدد کسب قدرت بیشتر و تخریب مشروعیت نظام‌اند.

۲-زیاده‌روی در تبلیغ و تکرار تئوری

هرچند تبلیغ بیانات رهبری کاری درست و شایسته است. اما زیاده‌روی در آن می‌تواند نتیجه عکسی را به همراه داشته باشد. مثلا اگر فقط با بنر، تیزر تبلیغاتی و عکس نوشته‌های گران قیمت و پرتکرار بخواهیم این کار را بکنیم، تکرارش خود موجب می‌شود که پیامی منفی به مخاطب مخابره شود. در ضمن زیاده‌روی در تبلیغ موجب می‌شود پیام «فقط حرف است و نه عمل» منتقل شود. 

همچنین آنکه مفاهیم به کار رفته از سوی رهبری برای تکرار و تبلیغ صرف نیست. بلکه برای انجام و اهتمام به آن مسئله است. از این رو زمانی که تنها تبلیغات و تئوری‌های پشتیبان در خصوص یک مفهوم بدون وجود دستاورد‌های جدی، وجود داشته باشد، مفهوم خود به خود به حاشیه کشانده می‌شود. به گونه‌ای که حتی در صورت تکرار می‌تواند با واکنش‌های منفی نیز از سوی مخاطبین همراه باشد.

۳-ایجاد مراکز، سازمان و نهادهای عریض و طویل ناکارآمد

آنچه رهبری بیان می‌کند، تحول‌خواهی است. یعنی اشتباهات جبران شود و کارهای مثبت و ضروری بلافاصله انجام شود. رهبری مفاهیم به کاربرده خود را مبتنی بر ظرفیت‌های موجود بیان می‌کنند، از این رو لازم نیست بدون بهره‌گیری از ظرفیت‌های لازم تنها با چاق کردن بخش اجرایی و با بنا کردن چند نهاد و اداره به بیانات ایشان جامه عمل پوشاند. به راستی مؤسسات متوالی که به دنبال مفاهیم مختلف ایشان با مزین کردن خود به این القاب، آغاز به کارکرده بودند چه ثمراتی داشتند؟!

گاهی نیز برخی اقدامات مانند تخصیص بودجه مثل اقدام اخیر مجلس در اختصاص ۱۰۰ میلیارد تومان به  مسئله جهاد تبیین، پیامدهای منفی را به دنبال خواهد داشت. در واقع این دید که یک مفهوم رهبری به یک بودجه یا یک نهاد تقلیل داده شود، نوعی کژفهمی و به ابتذال کشیدن بیانات درستی است که گفته می‌شود. البته نمی‌شود منکر آن شد که گاهی لازم است ساختارهای اجرایی کشور تغییر کند و بودجه‌ای نیز مدنظر قرار گیرد. اما این بودجه نباید برای یک مفهوم مانند جهاد تبیین باشد بلکه باید آن بودجه صرف هدفی شود که آن مفهوم دنبال می‌کند.

۴-ناملموس بودن اثرات اجرایی

وقتی یک مفهوم گفته می‌شود، یعنی قرار است تغییر در شرایط بد مردم صورت بگیرد و به بهبود آن کمک شود، نه آنکه فقط بیان مسئله شود و به صورت زخمی سرباز رها شود. در واقع مفاهیم به کاررفته از سوی رهبری مانند مرهم‌اند، که مسئولین ذی‌ربط در هر بخش باید به آن اهتمام داشته باشند و با توجه به آن به بهبود وضعیت کمک کنند. اگر این مهم مورد اهتمام غیرنمایشی مسئولین قرار نگیرد، کاری هم از پیش نخواهد رفت و این یعنی آنچه رهبری فرمودند بدون اثرات مثبت و ملموس خواهد بود.

چه کنیم که «جهاد تبیین» مؤثر و کارآمد باشد؟

برای آنکه بتوانیم جهاد تبیین را به عنوان یک مفهوم نمونه عملی و اجرایی کنیم به صورتی که مردم بتوانند اثرات ملموس آن را متوجه شوند  لازم است تا در وهله نخست از آنچه به آسیب‌های بازنمایی سایر مفاهیم برشماردیم، اجتناب ورزیم. در گام دوم باید تلاش کنیم اقدامات انتخابی واقعی و غیرمجازی باشد، یعنی تلاش نماییم که تنها به تبلیغات و تبیین مجازی نپردازیم. لازمه این امر آن است که (۱)اقداماتی را انتخاب کنیم که ارتباط مستقیمی با مردم داشته باشند، (۲)مردم بتوانند آثار این جهاد را به صورت عینی و ملموس مشاهده نمایند، (۳)اقدامات را به جای رسمی و اداری کردن به سمت غیررسمی و داوطلبانه بودن بکشانیم و (۴)حتی برای تبلیغ نیز باید از شیوه‌های حضور مستقیم مانند «تبلیغ عمیق» استفاده نماییم.

این باید به درستی فهم شود که مخاطب برخی مفاهیم مانند «جهاد تبیین» فقط مسئولین دستگاه‌های دولتی نیست. بلکه همه مردم مسئولند. اما برای آنکه همگان متوجه چنین مسئولیتی شوند لازم است تا خود این مفهوم تبیین شود و چرایی اهمیتش و اقداماتی که از سوی مردم قابل اجراست، بیان شود. 

انتهای پیام/2541

اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار